مداد رنگي






بازي توي تابستان چه کيفي دارد.
آن هم وقتي که آدم يک بادبادک داشته باشد تا هوا کند. يک دوچرخه داشته باشد که بوق هم داشته باشد.
و يک توپ راه راه سبز و سفيد که گاهي شوت کني به در خانه.
آن وقت همسايه بگويد توپ را به در نزن بچه خوابه.چه فايده. من که نمي توانم هي تنهايي بازي کنم، چون هم بازي ندارم. بعد توي دفتر نقاشي ام يه گردي، يه مستطيل چهارتا خط مي کشم و مي شود يک دوست بعد چشم مي گذارم. بعد هم دماغ و دهن.
حالا دوتايي مي رويم بادبادک بازي. دوچرخه سواري و توپ بازي. واي چه تابستان خوبي شد!

منبع:نشريه ماهک،شماره 2